روز توچال و روزهای مشابه ؛ آری یا خیر؟
روز توچال و روزهای مشابه ؛ آری یا خیر؟ نویسنده: مسعود فرح بخش (به مناسبت جمعه آخر تابستان) در روز های اخیر خبرهایی از گرامی داشت “روز توچال” در فضای مجازی به سرعت در حال انتشار است و دست اندر کاران موضوع سعی در برپایی و گرامی داشت این روز بر روی قله توچال هستند. اما آیا این روز و این نوع حرکت ها برای توچال و کوهنوردی مفید است یا خیر؟ ۱۳ تیر هر سال مصادف است با روز دماوند اما چرا باید روزی به اسم دماوند داشته باشیم و در این روز چه اتفاقی می افتد؟ دماوند از این جهت روزی در تقویم به خود اختصاص داده که بعنوان اصلی ترین نماد طبیعی سرزمین ایران و بلند ترین کوه ایران مطرح می شود. حتی تلاش ها برای ثبت جهانی دماوند زیبا در میراث جهانی یونسکو نیز ادامه دارد. اما توچال کوهیست که تنها وجه تمایز آن نزدیکی به پایتخت است و حتی بلندترین کوه استان تهران نیز نیست. همینطور روز توچال نیز برخلاف روز دماوند ، رسمی نیست و در هیچ تقویمی به ثبت نرسیده. در روز دماوند که در ۱۳ تیر یا جمعه نزدیک به این تاریخ برگزار میشود مراسمی در شهر رینه اجرا می شود که در آن با حضور صدها و هزاران نفر از علاقه مندان به کوه دماوند در عرصه های مختلف به معرفی طبیعت ، فرهنگ و تاریخ دماوند پرداخته می شود. در این تاریخ اتفاق زیبایی رخ می دهد، در ۱۳ تیر صد ها نفر از علاقه مندان به کوه دماوند صعود “نمی کنند” ، آنها در شهر رینه بر روی صندلی می نشینند و از دماوند صحبت می کنند. اینروزها همگان به این موضوع واقفند که حضور با تعداد بالا در هر اکوسیستمی با هر نوع رفتار و منشی منجر به تخریب و عدم تعادل در آن اکوسیستم می شود. با تمام این اوصاف این روز ها صحبت از حضور صدها نفری در کوه به شدت آسیب پذیری مثل توچال است. فرسایش خاک در توچال و گسترش پاکوب های مسیر در آن چنان زیاد است که شاید با کمتر کوهی در ایران بتوان مقایسه کرد. از جهتی حال که روزی غیر رسمی به نام روز توچال به وجود آمده احتمال این وجود دارد که سایر کوه ها و مناطق بکر استان های ما نیز “روز” پیدا کنند و در نتیجه برای گرامیداشت آن روز بخصوص ، با هجوم گردشگران و کوهنوردان و در نتیجه تخریب های جبران ناپذیر در آنها مواجه شویم و این به ضرر طبیعت ایران و به ویژه اکوسیستم کوهستانی خواهد بود. به امید روزی که مسئولانه سفر کنیم و آسیب هایی که به طبیعت وارد می کنیم را درک و از آن اجتناب کنیم. کوه هایی مثل توچال و دماوند نزد ما به امانت هستند آنها را زیبا و سالم به همراه پوشش گیاهی و حیات وحشش به نسل های بعدی تحویل دهیم. #دوستداران_طبیعت
یرزی کوکوچکا ؛ نابغه ای تکرار نشدنی
نویسنده: مسعود فرح بخش در ۲۴ مارس سال ۱۹۴۸ در شهر کاتویک در خانواده ی فقیر لهستانی پسری به دنیا آمد که بعدها فصل نوینی در تاریخ کوهنوردی گشود. “یرزی کوکوچکا” که دوستانش او را یورک(yorek) صدا می کردند بدون شک بهترین کوهنورد تمام تاریخ می باشد. زمانی که او پا به سرزمین ناشناخته ها در هیمالیا و قراقروم گذاشت کوه ها یکی پس از دیگری برای او سر تعظیم فرود آوردند. کوکوچکا به قدری قدرتمند و نابغه بود که هر کوهی را اراده می کرد از آن بالا می رفت. او نه تنها به صعود از مسیرهای نرمال اعتقادی نداشت بلکه به صعود در فصل عادی نیز اعتقاد نداشت . همه ای اینها از کوکوچکا افسانه ای رقم زد ، افسانه ای که هنوز بعد از سال ها کسی به نزدیکی افتخارات او هم نرسیده است. بسیاری از کارهایی که او انجام داده برای اولین بار و آخرین بار بوده و قبل و بعد از او هیچ کوهنورد دیگری به فکر انجام آنها هم نرفت. در ۱۸ سپتامبر ۱۹۸۷ او بعد از رینهولد مسنر دومین شخصی شد که همه قلل هشت هزاری را صعود کرد. همچنین کوکوچکا اولین کوهنوردی می باشد که ۴ قله هشت هزار متری را در زمستان صعود کرده است. برخی صعود های او در هشت هزاری ها برای همیشه تاریخ ساز شدند. صعود او به K2 از مسیر جدید که به مسیر لهستانی ها معروف شد هرگز در تاریخ کوهنوردی تکرار نشد و این تنها یکی از کارهای شاخص او بود. او به جز اورست تمامی قله ها را بدون استفاده از کپسول اکسیژن صعود کرد. کوکوچکا در لهستان به سختی کار می کرد و تامین هزینه و مخارج صعودهایش بسیار مشکل داشت. او از اینکه مجبور بود سخت کار کند اما رینهولد مسنر بدون هیچ دغدغه مالی مشغول تمریناتش بود و به فتوحاتش ادامه می داد؛ ناراحت بود. یکی دیگر از کارهای کوکوچکا که او را از سایر کوهنوردان متمایز می کند صعود او به هر ۱۴ قله هشت هزاری در زمان باور نکردنی ۷ سال و ۱۱ ماه و ۱۴ روز است. همینطور کوکوچکا تنها کوهنوردی در دنیا می باشد که توانسه دو قله ی هشت هزاری را در یک فصل و در یک زمستان صعود کند. حاصل تلاش های کوکوچکا در هیمالیا و قراقروم گشایش ۱۰ مسیر جدید و ۴ صعود زمستانی می باشد. کارنامه پر افتخار کوکوچکا در هشت هزاری ها: ۱۹۷۹ – لوتسه – مسیر نرمال ۱۹۸۰ – اورست – مسیر جدید ۱۹۸۱ – ماکالو – مسیر جدید ، شیوه آلپی ، سولو و انفرادی ۱۹۸۲ – برودپیک – مسیر نرمال – شیوه آلپی ۱۹۸۳ – گاشربروم ۲ – مسیر جدید – شیوه آلپی ۱۹۸۳ – گاشربروم ۱ – مسیر جدید – شیوه آلپی ۱۹۸۴ – برودپیک – مسیر جدید – تراورس قله شمالی ، مرکزی و قله اصلی – شیوه آلپی ۱۹۸۵ – داهولاگری – مسیر نرمال – صعود زمستانی ۱۹۸۵ – چوآیو – مسیر جدید – صعود زمستانی ۱۹۸۵ – نانگاپاربات – مسیرجدید ۱۹۸۶ – کانچن جونگا – مسیر نرمال – صعود زمستانی ۱۹۸۶ – k2 – مسیر جدید ۱۹۸۶…
تنها صعود کنندگان می دانند…..
تنها صعود کنندگان می دانند که چرا باید صعود کرد . تنها کوهنورد می داند که هدف، سنگ و خاک و برف و یخی در نقطه ی بلند نیست؛ به روح آموختن است که بلندی طلب باشد نه جاه طلب .... کوهنوردی، عشق ورزیدن به طبیعت است، عاشق بودن به طهارت، آزمودن تحمّل ِ خویشتن در برابر مصائب و مشقات. وقتی پا در یک مسیر ِ کوهستانی ِ طولانی می گذاریم، آهسته آهسته، دل می سپاریم به سخن گفتن با خویشتن، از خویش پرسیدن، به خود جواب دادن، به جستجوی معایب ِ خود برخاستن، به تحلیل نقائص و اشتباهات خود مشغول شدن، آنگاه از خود خواستن که درست را بر نادرست، حق را بر ناحق، صفا را بر بی صفتی، پاکی را بر آلودگی ها مسلط گردانیم ؟ انسان بر فراز قله های رفیع، خود را به خدای خود نزدیکتر حس می کند . چندانکه می تواند با آن خدای نزدیک، از دردهای خویش بگوید و از دردهای دیگران .صعود نوعی رزم است. نوعی اعلام آمادگی ست برای غلبه ی جوانمردانه بر ناجوانمردی ها. کوهنوردی، ورزش است؛ اما بیش از اینکه ورزش باشد زندگی ست؛ دست و پنجه نرم کردن با مشکلات . از نفس نیفتادن، بر خستگی ها غلبه کردن. در هر جایی که جایی نیست، بیتوته کردن، دنیا را به قدر ِ کیسه ی خواب دیدن، سفره های پهناور را به لقمه های محقر ِ مطبوع تبدیل کردن ... تو به هنگام صعود، فقط پیش نمی روی، می اندیشی و پیش می روی . تو به علت ها می اندیشی : علّت ِ رفتن، علّت ِ بودن، علّت ِ شدن .... نظریه پردازانی را می شناسم که می گویند : " ورزش همان بازی ست؛ ادامه ی بازی ست؛ بازی ِ تکامل یافته است. ورزش، تمایل ِ بزرگسالان است به ادامه ی بازی های دوران کودکی " امّا، صعود بازی نیست، تفکر است . صعود ادامه ی تفکر است و نفس تفکر . صعود، تمایل به دوام بخشیدن به تفکر است در فضایی خالص، و اثبات کارکرد تفکر . بدون اندیشیدن به هیچ قلّه ای نمی توان دست یافت . برگرفته از کتاب یک صعود باورنکردنی
سخنی با همنوردم…
سخنی با همنوردم....؟ آنگاه که برای اثبات وجود خودت وجهه همنوردت را خراب میکنی ، دیگر خودت را کوهنورد ندان !! آنگاه که منیت در تو موج می زند و خود را در راس می بینی ، خودت را کوهنورد ندان آنگاه که از میان تمام خوبی های همنوردت نقطه ضعف هایش را بازگو میکنی ، خودت را کوهنورد ندان آنگاه که زود قضاوت میکنی و عیب جویی میکنی ، خودت را کوهنورد ندان !! کوهنورد بودن منش و مرامی والاتر از منیت و عیب جویی و شکستن دیگران است ... آری به کوه میرویم که در کنار کوه بزرگ بودن روح را تمرین کنیم ... روحی بزرگ به وسعت ندیدن عیوب دیگران روحی بزرگ به وسعت نشکستن غرور دیگران روحی بزرگ به وسعت خوب بودن و خوب ماندن کوه ها با همه ابهت و عظمت خویش محفلی هستند برای گام های من و تو ، و چه زیباست این کرنش صمیمانه کوه ...
اصطلاحات پایه کوهنوردی
🔸کوه: برجستگی های با ارتفاع ۶۰۰ متر به بالا و عموما بلندتر و شیب دار تر از تپه هستند که در اثر چین خوردگی زمین، فرسایش و فعالیت آتش فشانی بوجود میآید. کوه ها: ۵۲% آسیا، ۳۶ % آمریکای شمالی، ۲۵% اروپا، ۲۲% آمریکای جنوبی، ۱۷% استرالیا، ۳% آفریقا را پوشانده اند و روی هم رفته ۲۴% خشکی های زمین را شامل میشوند. 🔸کوهنوردی: به بالا و پایین رفتن به صورت پیاده از ارتفاعات طبیعی کوهنوردی گفته میشود. 🔸تپه: به بلندی های با ارتفاع کمتر از ۶۰۰ متر تپه گفته میشود. 🔸قله: به بلندترین قسمت هر کوه قله گفته میشود. 🔸قله اصلی: به بلندترین قله یک گروه قلل قله اصلی گفته میشود. 🔸قله فرعی: به سایر قلل در یک خط الراس قلل فرعی گفته میشود. 🔸رشته کوه: به زنجیره ای از کوه های به هم پیوسته رشته کوه گفته میشود. 🔸یال: به محل برخورد در دامنه های شیب دار در بالاترین نقطه تماس (شیب محدب و برآمده بین ۲ دره) یال گفته میشود. 🔸خط الراس: به خط اصلی بلندترین یال بین ۲ قله (محل تقسیم آب) خط الراس گفته میشود. 🔸گردنه: به پایین ترین نقطه خط الراس های ۲ نقطه گردنه گفته میشود. 🔸دره: به محل برخورد ۲ دامنه شیب دار دره گفته میشود. 🔸خط القعر: به ژرف ترین نقاط بستر رودخانه یا دره خط القعر گفته میشود. 🔸صخره: به سنگ های یکپارچه و بزرگ که صعود با یک طناب ۴۰ متری ممکن باشد صخره گفته میشود. 🔸گرده: به یال هایی که شیب آنها زیاد بوده و سنگی هستند گرده گفته میشود. 🔸دیواره: به سنگ های یکپارچه و بزرگ که صعود با یک طناب ۴۰ متری ممکن نباشد دیواره گفته میشود. 🔸راه پاکوب: به مسیری که در اثر رفت و آمد کوهپیمایان و کوهنوردان ایجاد میشود (رچ) پاکوب گفته میشود. 🔸راه مالرو: به مسیرهایی جهت رفت و آمد حیوانات اهلی مالرو گفته میشود. 🔸جان پناه: به مکانی به اندازه یک اتاق کوچک در ارتفاعات برای بیتوته موقت جان پناه گفته میشود. 🔸پناهگاه: به مکانی که دارای بنای ساختمانی متوسط تا بزرگ برای استراحت و اطراق استفاده میشود پناهگاه گفته میشود. 🔸قرارگاه: به پناهگاه مجهز به خدمه و امکانات اولیه، آب، برق و … قرارگاه گفته میشود. 🔸زیگزاگ: در شیب ها در جهت بالا و پایین به سمت چپ و رایت حرکت میکنیم تا شیب کم شود به این شیوه پیمایش زیگزاگ گفته میشود. 🔸تراورس: به حرکت عرضی در پیمایش کوه از یک یال به یال دیگر تراورس گفته میشود. 🔸شن اسکی: مسیری که در کوه دارای شن و ریگ های گوچک میباشد و در هنگام فرود میتوان روی آن سر خورد و پایین آمد. به این شیوه حرکت شن اسکی گفته میشود. 🔸نقاب: توده ای از برف که به وسیله باد بر بالای کوه به صورت آویزان فشرده میشود و هر لحظه احتمال شکسته شدن و فرو ریختن آن میرود (در سنگنوردی به بالاترین نقطه شیب معکوس گفته میشود) نقاب گفته میشود. 🔸بیواک: به بیرون مانده شبانه (در اصطلاحات تجهیزات لوازم کوهنوردی کیسه ای که هنگام شب مانی بر روی کیسه خواب جهت حقظ دما کشیده میشود ) بیواک گفته…
مراحل چهار گانه حرکت در سرازیری
1. قدم هاي برداشته شده در سرازيري مي بايد متعادل تر از قدم هايي باشد كه تنها تحت تأثير قوه جاذبه قرار مي گيرد و بي اختيار برداشته مي شود. 2. پا در هر قدم با زانوي شكسته بر روي زمين قرار مي گيرد و پاها مرتب و متواتر در كنار يكديگر حركت مي نمايند. راهپيمايي در سرازيري هيچ كجا به اندازه راهپيمايي در سربالايي مشكل نيست ولي نبايد شدت جراحات وارده را در سرازيري ناديده گرفت. 3.در سرازيري است كه خراش هاي پوستي ايجاد مي شود و مفصل زانوها جابجا شده مچ پا مي پيچد، لذا سرعت راهپيمايي در سرازيري نبايد خيلي بيشتر از سرعت سربالايي باشد. 4.در سرازيري شخص بايد گام هاي خود را با اختيار و كنترل شده بردارد و به دليل همين كنترل حركت است كه شخص بايد به ميزان سرعت خود دقت نمايد. معروف است كه كاميون با هر دنده اي كه در سربالايي مي رود حداكثر با يك دنده سبك تر از آن در سرازيري به آن توجه كند و همچنين به استراحت در سرازيري به همان اندازه استراحت در سربالايي اهميت دهد.
رخ غربی قله دماوند و خطرات آن
دوستانی که مسیر غربی را زیاد رفتند به خوبی با خطرات این مسیر واقفند. دره طولانی و شن اسکی این مسیر در شرایط آب و هوایی مساعد بستری مناسب برای فرود سریع از قله تا پناهگاه است. اما در هوای سرد، بستر مسیر یخ زده و علاوه بر دشواری در سرازیر شدن از آن به عنوان قیفی فاقد اصطکاک کافی عمل میکند به طوری که از فاصله بسیار دور سنگ از زیر پای کوهنوردان بالادست رها شده و به کوهنوردان بیخبر از همه جا در پایین دست اصابت میکند بدون آنکه هیچ فریاد هشدار دهنده ای شنیده شود. در سال 88 من در بازگشت از این مسیر دست یکی از همنوردان خسته از صعود را گرفته بودم و به فاصله نیم متر از یکدیگر در حال پایین رفتن بودیم که ناگهان سنگی با سرعت نزدیک به حد از بین من و همراهم به طرز معجزه آسایی عبور کرد. ما که شانس آورده بودیم اما فردای آنروز(جمعه) سنگی به سر کوهنوردی خورد که از فرط خستگی در قسمت پایین قیف دراز کشیده بود و متاسفانه به طرز فجیعی موجب مرگش شد. موارد زیاد دیگری از جرح و شکستگی پا هم بعدا اتفاق افتاد. دوستان جوانتر فریب راحتی مسیر پارکینگ تا پناهگاه را نخورند و حتما با آگاهی و درایت کامل راه غربی را (به ویژه در راه بازگشت) در پیش گیرند.
چیدمان وسایل درون کوله پشتی
کوله پشتي در بین تجهیزات يک کوه نورد پس از کفش کوه نوردی با اهميت ترين وسيله است. از آنجا که تمام وسايل يک کوه نورد بايد در يک کوله پشتي حمل شود و راحتي آن تاثير بسزايي در حرکت شخص دارد، لذا کوله پشتي نيز به مرور زمان دچار تحولات زيادي شده است. وزن كوله پشتي نبايد از وزن بدن كوه نورد بيشتر باشد زيرا به زانو و ستون مهره ها آسيب مي رساند. (در کوله پشتی های جدید جای چادر و زیر انداز کنار ویا بالای کوله تعبیه شده است. ) معمولا اجسام سنگين تر را اول داخل كوله پشتي گذارده و وسايل سبك تر را روي آن قرار مي دهند كوله پشتي نبايد لق بزند و يا به اصطلاح شكم دهد. مواد غذایی يا آبدار بايد در كيسه پلاستيكي جداگانه بسته بندي شده و در كوله پشتي قرار گيرد اجسام نوك تيز يا سنگين بايد طوري چيده شوند كه به پشت يا كتف تماس نداشته باشد. كوله چینی یک هنر است ، بالاتر از آن انتخاب وسایلی است که برای یک برنامه به خصوص انتخاب می کنید ، حتی المقدور سعی کنید لوازم ضروری را بردارید و از بردن وسایل اضافی خودداری نمایید . این نکات را به خاطر بسپاریم: کوله باید به شش قسمت تقسیم شود. کیسه خواب در دو قسمت پایین و زیر دیافراگم قرار می گیرد. در صورت داشتن زیپ دسترسی سریع، کیف کمک های اولیه در کنار کیسه خواب قرار می گیرد. در غیر این صورت زیپ های موجود در درب کوله محل مناسبی برای کیف کمک های اولیه است. باید در نظر داشت علی رغم وجود دیافراگم در بسیاری از کوله ها، باید هر صبح پس از قرار دادن کیسه خواب، مجدداً کوله را چید زیرا کوله به هم می ریزد. آب و سایر وسایل سنگین باید نزدیک به کمر قرار بگیرد تا از لنگر انداختن کوله جلوگیری شود ( این کار از یخ زدن آب نیز جلوگیری می کند). لباس زیر اضافی و سایر وسایل سبک که کمتر به آنها نیاز است باید در قسمت میانی کوله و کنار وسایل سنگین قرار گیرد. چادر در قسمت فوقانی ولی نزدیک به بدن قرار می گیرد. دستکش، کلاه و کاپشن که ممکن است سریع به آنها نیاز باشد در قسمت فوقانی کوله و در سمت در قرار می گیرند. وسایلی مانند کلنگ، فوم، میله های چادر و باتون در قسمت های بیرونی کوله متصل می شوند. از کاور کوله استفاده شود تا از پارگی، آلودگی و تاثیر آفتاب بر آن جلوگیری شود. بهتر است کیسه های آماده و با رنگ های مختلف برای بخش بندی کوله دوخته شود. کوله باید به شکلی مهار شود که به بدن بچسبد، مهار بالا نباید خیلی سفت شود تا تنفس مشکل نشود. بهتر است چند روزنامه يا زيرا اندازه برای زیر چادر همراه باشد، نکته آخر اینکه مجموع وزنی که یک فرد مجاز به حمل آن است برای افراد با تناسب اندام حداکثر یک سوم وزن شخص و برای افراد عادی حداکثر یک چهارم وزن فرد می باشد. کمی زودتر از برنامه کوله خود را ببنید تا…
یاد بگیریم که درست نفس بکشیم
هر انسانی باید نفس کشیدنش هم درست و اصولی باشد چون درست نفس کشیدن مهارت میخواهد و نتایج خوبی برای سلامتی انسان دارد ما در این پست به شما آموزش میدهیم که چگونه درست نفس بکشیم با ما همراه باشید درست نفس کشیدن یک هـنر می بـاشـد کـه قـابـل یادگیری نیز است. ما همواره در حــین تنفس تنها از بخشی از ظرفیت تنفسی خود بهره میگیریم. در زیر چند تمرین ساده وجود دارد که به شما کمک میکنـد درست نفس بکشید. تنفس ناقص را میتوانید در زیر مشاهده کنید: 1- تنفس ترقوه ای: کم عـمـق ترین و بدترین نــوع تنفس میباشد. درحین تنفس شانه ها و استــخوان تـرقـوه بـالا آمـده در حـالی کـه در هـنـگام عـمــل دم منقبض می گردد. بـیشترین میزان انرژی در این نوع تنفس مصرف شده امـا کـمتـریـن مـیـزان اکسیژن به ریه ها میرسد. 2- تنفس با قفسه سینه: این نوع تنفس بوسیله عـضلات دنـده ها صورت می گـیـرد توسط منبسط کردن قفسه سینه. این تنفس نیز ناقص میباشد. 3- تنفس عمیق شکمی: بهترین و عمیق ترین و آهسته ترین تنفس می باشد. هوا به بخش اعظم ششها میرسد و دیافراگم نیز بدرستی بکار گرفته میشـود بـرای دسـت یابی به بهترین روش تنفس مراحل زیر را پیروی کنید. در ابـتدا ممکن است آنها برای شما دشوار بنظر برسند اما با اندکی ممارست قطعا متوجـه تفاوت در عملکرد خود خواهید شد. روی یـک ســطح هموار به پشت دراز بکشید و یک بالش زیر سر خود قرار دهید: 1- فعالیت بخش تحتانی شش را افزایش دهید(ناحیه شکم): یک دست خود را روی شکم خود قرار دهید. عضلات شکم خود را منقبض کنید تا سفت شوند. مجددا آن عضلات را شل کنید تا تفاوت میـان انـقـبـاض و شـل بـودن عـضـلات آن ناحیه را احساس کنید. این تمرین را 5 مرتبه تکرار کنید تا آگاهی شما از ناحیه شکم افزایش یابد. چند لحظه استراحت کنید و سپس نفس بکشید. مـهـم نیـسـت سـریـع نـفــس بکشید و یا آهسته. یک دست خود را روی شکم قرار دهید بـطـریقـی نـفـس خود را بدرون بکشید تا دست واقع روی شکمتان بسمت بالا حرکت کند. از طریق دهانتان عمل بازدم را انجام دهید با صدای کشیده هااااا. توجه کنید که چگونه شکم شما از هوا خالی شده و دستتان به پایین باز می گردد. این عمـل را 10 مرتبه تکرار کنید. 2- فعالیت بخش فوقانی شش را افزایش دهید (ناحیه قفسه سینه): روی زمین دراز کشیده و دستهای خود را از یکدیگر باز کنید (مـانـنـد یـک صــلیب گردید) طوری کـه دستـانـتـان خـط افـقـی و بدنـتان خط عمودی صلیب را تشکیل دهند. اکنون متوجه خواهید شد از هم گشـودن دستهایـتـان فـضای بیشتری در اختیار قفسه سینه شما قرار میدهد. اکنون دستان خود را محکم روی قفسه سینه قرار دهید بطور دســت به سینه و گویی خود را در آغوش گرفته اید. 5 مرتبه این عمل را انجام دهید. این تمرین را تکرار کنید اما این بار نفس خود را بدرون بکشید در حالیـکه دستان خود را کاملا بسمت خارج از هم گشوده اید و نفس خود را خـارج کنـید در حالی که دستان خود را روی قفسه…
من و کوله پشتیم
من و کوله پشتیم*** نمیدانم من او را بالا می برم! یا او مرا با خود به دامنه ها میکشاند! راستش را بخواهید، ما با هم هستیم! گاهی او به پشت من میچسبد، گاهی من به او تکیه میدهم، همراه همیم! مثل اون حلقه که تو انگشته، مثل اون حسی که نگاه را، ساعتها به اون گذر یار! میخکوب میکنه میماند و خسته نمیشه، من و کوله پشتیم با همیم، شاید ندونم عشق چیست! اما محبت و دوست داشتن را بلدم! همدیگه را هیچ وقت کنار نزدیم، نه او کنار ماند و نه من از او جدا! نه او مرا پس زد، نه من او را فراموش! نه او، به موی سپید و چروک صورت دستهای فرسوده و پاهای خسته من نگاه کرد! نه من، به بند پاره و زیپ در رفته او! در سرما و گرما مرا بغل کرد! من او را بدوش انداختم، که پشتم گرمه، گفتم برویم؟ دم در رو دوشم گفت: برویم گون و قاصدک و چکاوک، چشم براهه! اما آهای تو که ازخط نگاه عاشقم، قدمی به کنار برمیداری! من قاصدک، زنبق و شقایق من نازوکها را دارم بیخیال، دوستشان دارم، دوستم دارند! این چند صباح عمر میگذرد. این کوله شاید روزی بر پشت تو نشست! اما اگر گذرت به ناز و کهار افتاد! زیر اون پاخورآخر، گون به تو خواهد گفت، شاهدش همین کوله، من همین جا بود که گفتم بگذار تا ببوسمت! وتو رو برگردوندی، من و کولهام تا آخر با هم هستیم!! 🔸نویسنده : ناشناس باشگاه کوهنوردان ایران @Mountaineering_Club_of_Iran
در گذار از زمان
در گذار از زمان.. ...................... سالى كه ديپلم گرفتم،يه روزى از روزاى اوايل پاييز بود.من مثل همين حالا جاذبه هام همه به كوه ختم مى شد برام.اين بود كه با دوستم كه از اقوام نزديكم هم بود قرار كوه گذاشتيم.براى اولين بار بود كه بدون گروه كوه و بدون كسى كه كمى بزرگتر از ما بود تصميم گرفتيم كه بريم دربند.خواهر زاده من هم كه اون موقع شايد ١٢سالش بود گفت كه مياد.خلاصه من طبق قرار عمل كردم و سر ساعت مقرر دربند بودم.تصميم من اين بود كه يه كم بريم بالا و صبحانه اى بخوريم و از آبشار دوقلو برگرديم.اما دوستم اصرار كرد كه بريم بالاتر....شيرپلا:oops: من اولش گفتم ماكه بلد نيستيم،و دوستم گفت بلد بودن نمى خواد!دنبال جميعت بريم.بعدشم اگر ديديم كسانى خيلى مثل كوهنوردها هستند دنبال همونا حركت مى كنيم..خلاصه اين شد كه ما سه نفر، يه گروه شش نفره(پنج نفر بزرگسال و يك يادوتا دختربچه)رو ديديم و باكسب اجازه ضمنى ازشون همراهشون شديم..و اون بالا تو پناهگاه شيرپلا همسفره و هم صحبت... سه نفر از اون تعداد از اعضاى اون زمان فدراسيون كوهنوردى بودند،دونفر كفاش و يكى هم چتر باز و تكاور ارتش☺️🤔:oops: دوتاخانوم باهاشون بودند .يكى كمى جوانتر و آشنا به كوه...اما نفر دوم كه مامان اون بچه(يابچه ها)بود اولين بارش بود كه از كوه سردرآورده بود...يادمه كه خيلى سخت اومد بالا..با يه كفش كتونى (واقعاً كتونى،نه كفش ورزشى)اومده بود بالا...يه جاهايى از درد پا يادمه كه كمى گريه اش گرفت... تو پناهگاه شيرپلا وقتى آرومتر شد تعريف كرد كه به اسم پياده روى اومده تا اون بالا...كه هميشه تحت هر شرايطى كفش پاشنه بلند پاش بوده و عادت به كفش تخت هم نداشته...گفت كه باورش نمى شه اون همه بالا اومده باشه...ولى خوشحال بود از اينكه يه كار ،غير از كار روتين خودش انجام داده...اين همه مقدمه بود... روز جمعه من براى اولين بار تو اين سالهاى اخير ،صعود گروهى داشتم به توچال...دونفر تو اين گروه بودند...يك بانوى عزيز و آرام و صبور(...... عزيز)و يك نوجوان پر شور و مهربان(سيناى پر استقامت) بانوى آرام با كوه بيگانه نبود...اما توچال،از مسير پيازچال🤔🤔🤔🤔🤔🤔🤔🤔سخت بود،طولانى بود،و....بانو آمد،آرام و بى صدا،خيلى طول كشيد...اما به قله رسيد👏👏👏👏👏براى كسى كه كوه نرفته باشد ،تصور آن سختى كشيدن شايد به دور از قائده باشد.اما براى يك عاشق كوه ،كاملاً قابل لمس است كه گاهى سخت است...خيلى سخت... و سيناى آرام كه ورزشكاراست و فوتباليست..كاملاً اولين بارش بود كه آمده بود كوه و تصوير درستى از ارتفاع و مسافت نداشت...آمد و آمدو آمد.... توچال كه مى روى از يك جايى از اينكه قله را مى بينى و به آن نمى رسى كلافه مى شوى،ارتفاع بالا،خستگى،فشار هوا،باد،....همه چيز به اين كلافگى كمك مى كنند...اما راه برگشت ندارى و بايد بروى كه برسى ،بااستقامت...و........ سينا ناچار بود كه بيايد قله....مى دانم كه خيلى سختى كشيد..كفشش ،كفش ورزشى مناسب دويدن بود نه كوه.. وقتى رسيد قله ،نمى دونم تو دلش چه مى گذشت..شايد اين صعود باعث شود كه عاشق كوه شود و شايد هم برعكس باشد.. ولى يك نكته مسلم است..با اين سختى شايد آدم بتونه يك روزه تجربه چندساله پيداكندو بزرگ شود...🌻 بعد از…
عاشقان کوه
عزیزانم که عاشق کوه، کوهستان و طبیعت زیبای سرزمین مان هستید: هوای یکدیگر را داشته باشید هوای همدیگر را داشته باشیم دل نشکنید دل نشکنیم زود قضاوت نکنید زود قضاوت نکنیم هنجارهای زندگی کسی را مسخره نکنید هنجارهای زندگی کسی را مسخره نکنیم به غم کسی نخندید به غم کسی نخندیم به راحتی از یکدیگر گذر نکنید به راحتی از همدیگر گذر نکنیم بسادگی آب خوردن بر دیگری تهمت ناروا نبندید بسادگی آب خوردن بر هم تهمت ناروا نبندیم و حریم آبروی دیگری را بدون اجازه وارد نشوید ... و حریم آبروی کسی را بدون اجازه وارد نشویم ... آهای کوهنوردا دنیا دو روز است ! هوای دل یکدیگر را بیشتر داشته باشیم... هوای دل همدیگر را بیشتر داشته باشیم... محمد جدیری عباسی باشگاه کوهنوردان ایران @Mountaineering_Club_of_Iran